محل تبلیغات شما



معناى زندگى يعنى اين كه من چرا زنده ام؟ و زنده بودنم چه فايده اى مى تواند داشته باشد؟ معناى زندگى يعنى آن چيزى كه انسان به خاطر آن زندگى مى كند. معناى زندگى يعنى آن چيزى كه انسان به خاطر آن تلاش و كوشش مى كند. معناى زندگى آن چيزى است كه انسان به خاطر آن سختى ها را تحمل مى كند. معناى زندگى آن چيزى است كه حتى انسان حاضر است به خاطر آن بميرد و جانفشانى مى كند. معناجويى» يعنى جستجو جهت يافتن پاسخ براى موارد ياد شده و معنادارى» يعنى برخوردارى از پاسخ هايى روشن و صريح براى موارد ياد شده. يافتن معناى زندگى به انسان جهت مى دهد و مايه پويايى و تحرك مى شود و به انسان انرژى براى تلاش و زندگى كردن مى دهد و توان بردبارى و مقاومت را افزايش مى دهد


زیارت اربعین یادآوری واقعه و نام و حکمت قیام اباعبدالله را در خودش پوشیده دارد و زنده نگه داشتن قیام اباعبدالله در طول تاریخ تا زمان ظهور و جلوگیری از مدفون شدن این قیام در دشت کربلا پیامد آن است. در نتیجه با شکوفا شدن واقعه کربلا از مسیر زیارت و به راه افتادن آن در طول تاریخ، قیام ابا عبدالله الحسین مستعد می شود تا به قیام و خونخواهی اباعبدالله الحسین علیه السلام توسط امام عصر اتصال پیدا کند.
 


آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری گفت: باطن همه حدود الهی و عدالت خود امام است و اگر بناست که عدلی محقق شود، اینطور نیست که عدل در عرض امامت باشد و امام می‌آید تا عدل را محقق کند، بلکه عدل خود امام است. باطن ولایت حقه نیز جریان الوهیت حضرت حق و ولایت الله است، چنانکه در روایت فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ»، آمده است که الوهیت حق از طریق ائمه(ع) در عالم ظهور پیدا کرده است.


ما هم دانسته و ندانسته، بی‌هیچ اهتمام جدّی و قصدی برای مجاهدت، ولو با مال، در مسیر انتظار و آمادگی برای استقبال از امام منتظَر، به کار و بار خویش مشغول شده و به عبث، چشم انتظار معجزه نشسته‌ایم.موضوع گشایش دروازه‌های شهر ستمکاران در دوره حیات حضرت موسی(ع) معطّل ماند، سرگردانی چهل ساله بنی‌اسرائیل در میان صحرا اتّفاق افتاد و آن رسول مکرّم از دنیا رفت؛ در تنهایی و غربت تمام. .


می گویند قورباغه ای بر لب برکه ای نشسته بود . عقربی نزد او آمد و پس از سلام و احوال پرسی گفت : منزل من آن سوی آب است . بنا به دلایلی به این سو آمده ام . می توانم خواهش کنم کمک کنی تا به آن طرف بروم ؟ من شنا کردن نمی دانم . اگر مرا بر پشت خود سوار کنی و به آن طرف ببری ، یک عمر ممنون تو خواهم بود !

 

قورباغه گفت : من حرفی ندارم ، اما اگر تو را کول کردم و در میان آب ناگهان تو هوس کنی و مرا نیش بزنی ، آن وقت چه کنم؟!

عقرب گفت : امکان ندارد ، من اینقدر نمک نشناس باشم ! نه ممکن نیست من چنین کاری کنم !

 

قورباغه قبول کرد و عقرب بر پشت او سوار شد .کمی که از کنار برکه دور شدند ، ناگهان عقرب بی اراده نیش خود را برپشت قورباغه فرو کرد ! قورباغه فریاد بر آورد : دیدی نامردی کردی؟!

عقرب نیش دوم را چاشنی کرد و قورباغه طاقت نیاورد و به زیر آب رفت . عقرب در زیر آب دست و پا می زد .

قورباغه که هنوز نیم نفسی داشت ، فریاد بر آورد : ای بد طینت در چه حالی؟!

عقرب گفت : دارم غرق می شوم!

قورباغه گفت :

رفتن زیر آب نه از غرض است

ترک عادت موجب مرض است

عقرب هم درجواب گفت :

نیش عقرب نه از ره کین است

اقتضای طبیعتش این است


در كنار روايت هاى فراوانی كه در زمینه ویژگی های منفی آخرامان، بیان فتنه ها و آشوب های گسترده و فراگیر این دوران و نكوهش مردمان این عصر وارد شده است، با دو دسته از روايات برخورد می کنیم که بارقه ای از امید را در دل انسان روشن می کنند و راه گریزی از فتنه های گمراه کننده این دوران را در پیش روی آدمی می گشایند. در دسته نخست از این روایات، گرو هى از اهل آخرامان به شدت ستايش شده اند، تا جايى كه از آنها به عنوان برادران رسول خدا» ياد شده است و در دسته دوم،

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها